حرفهای من

ساخت وبلاگ
شاید عجیب باشه ولی من از صبا خیلی چیزا یاد گرفتم.خیلی جاها صبا اعتماد به نفس منو برد بالا .خیلی جاها بهم قوت قلب داد .خیلی جاها بهم مشاوره داد.کلا از بچگی خیلی حس بچه بودن نسبت بهش نداشتم انگار دوستمه نه دخترم . بعصی جاها خطاها مو گوش زد کرد .جدیدا احساس میکنم وسایل وعلایق صبا علایق منم هست. امروز احساس کردم با رنگ مورد علاقه صبا چه آرامشی میگیرم.خوبه که داره منو عوض میکنه.ما دوتا باهم بزرگ شدیم. دختر خوشگل من صبای کوچولوی من امسال ۱۵ سالش شده.باورم نمیشه انقدر زود بزرگ شد .بهش گفتم ۱۸ سالگی میذارم اینجا رو بخونه . ۳ سال دیگه ۰❤ حرفهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت حرفهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhayemanna بازدید : 2 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:06

نمیدونم اینکه میگن" درباره ی کاری که میخوای بکنی باکسی حرف نزن" درسته یا اینکه "قبل هر کاری بادیگران مشورت کن". فعلا که ما رو بعد یک سال تلاش از هدفمون منصرف کردن.

درست وغلطش بعدا معلوم میشه.

حرفهای من...
ما را در سایت حرفهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhayemanna بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1403 ساعت: 18:06

دچار یه سردرگمی شدم نمیدونم شایدم به قول همسر جان بهم برخورده. شایدم همه اینا ناشی از همون کمال گرا بودنمه.با اینکه اول اضطراب داشتم و دلم نمی خواست ولی بعدش دچار یه حس دوگانه ای شدم یه حسی که شاید ناشی از دیدن شور واشتیاق وعلاقه همسر جان وتلاش زیادش بود ویا شاید رویاپردازی ها و تصویرسازی های خودم ویا شایدم فرار ، فرار از آینده ای که نمیخوام شاهدش باشم.هر چی بود دلم می خواست بشه. اما نشد.انقدر تو دلمونو خالی کردن .انقدر اصطراب ریختن تو وجودمون که بعد کلی پول خرج کردن وتلاش آخرش همسر جان گفت بین دوراهی موندم. نمی دونم چیکار کنم میترسم نشه اونچه که باید بشه ولی اگه تو بخوای به خاطر تو انجامش میدم...حالا منی که تا چند وقت پیش ناراضی بودم وبا کلی تلاش خودم رو قانع کردم الان باید مسئولیت همه چیزو به عهده بگیرم و بگم برو جلو به خاطر من؟! من .... من کی تا حالا چیزی رو به خاطر خودم خواستم ومهمتر از اون اینکه بعد این همه الان من بگم به خاطر من . اومدیم ونشد همسر جان هیچی بقیه نمیگن تو کردی تو باعثش شدی .همسر جان میگه دلم میخواد ولی عقلم میگه نه .تو بگو من چیکار کنم تو اگه بگی دلت میخواد به خاطر تو میرم...حس بدیه .وجودت پر ترس واصطراب ، دلت میخواد ،فکر کردی،رویا بافتی، ولی عقلت میگه اگه نشه، سنت دیگه سنی نیست که بخوای از اول شروع کنی.پس بی خیال .خودت هم ریسکش رو بپذیری شماتت اطرافیان نابودت میکنه.ولی باز خیلی بده یه سال یه هدفی رو دنبال کنی همه چیز زندگیت رو بر اساس اون بچینی.هر کار میخوای بکنی اون هدف رو در نظر بگیری از خیلی چیزات برای رسیدن به اون بگذری.بعد یه هو هیچی.احساس خلا .انگار زندگیت خالی شده .هیچ هدف وانگیزه ای نداری.یه امید ویه شوق وانگیزه تازه که دیگه نداریش .حس هیچی ،بی ه حرفهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت حرفهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhayemanna بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1403 ساعت: 18:06

امروز دقیقا بیست سال شد .بیست سال که من وآقای همسر باهمیم. همین دیگه ۲۰ عدد خوبیه . بذارین این دهن بسته بمونه حرفهای من...
ما را در سایت حرفهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhayemanna بازدید : 10 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 18:18

نمیدونم چرا هر وقت دلم میگیره وناراحتم دوست دارم بیام اینجا حرف بزنم.بعد از مدتها امروز تو اداره دوباره یه یک سری اتفاقات افتاد که اعصاب منو به هم ریخت .توی این سالها به این نتیجه رسیدم که خودم باید حال خودم رو خوب کنم و توی مشکلات غوطه ور نمونم‌. اما امروز باز حالم گرفته شد و چون کسی نبود که درد دل کنم وخالی بشم اومدم اینجا .دوباره یه سری خاطرات گذشته رو خوندم و آخرش به این نتیجه رسیدم که ما بدتر از اینا رو هم گذروندیم پس بی خیال بابا .این نیز بگذرد حرص نخور حرفهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت حرفهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhayemanna بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 18:18

میگم همه روزتولدشون همین جوری دست به سینه علاف میشینن منتظر ببینن کی بهشون تبریک میگه یا من زیادی اسکلم حرفهای من...
ما را در سایت حرفهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhayemanna بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 15:26

نمی دونم اینکه از ترس شکست قدم از قدم برنداری ، اینکه تو هیچ مسابقه ای شرکت نکنی ، هیچ هدف وارزویی رو دنبال نکنی مبادا بهش نرسی ببازی مسخره بشی، اینکه همه چی رو در خودت بکشی بیخیال شی ودائم خودت رو سرزنش کنی ناشی از چیه؟کمال گرایی؟ کمبود اعتماد به نفس ؟ یا...اما چیزیه که تازه بهش رسیدم. اینکه تو تمام زندگیم همیشه ترس از شکست مانع حرکتم شده.اینکه کوچکترین شکست یا اشتباهی باعث دلسردی و عقب نشینیم شده. اینکه از ترس زندگی هم نمی کنم.زودرنجم؟ حساسم؟ترسوام؟  بی انگیزه ام؟ بی هدفم ؟افسرده ام ؟نمیدونم.اما هر چی هستم حال خوشی نیست وقتی هیچ کاری نمی تونی بکنی. حرفهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت حرفهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhayemanna بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:09

۴۳ سال پیش در چنین روزی من امدم وامروز او رفت. حرفهای من...
ما را در سایت حرفهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhayemanna بازدید : 12 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:09

گاهی دلم میخواد از بالای یه بلندی انچنان محکم بخورم زمین که همه چیز محو ونابود بشه. حرفهای من...
ما را در سایت حرفهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhayemanna بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:09

گاهی واقعا می بینی خدا چقدر حواسش به بنده هاش هست باور کردنی نیست اما گاهی مرگ بهترین گزینه است. حرفهای من...
ما را در سایت حرفهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhayemanna بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 2 فروردين 1400 ساعت: 9:57